رویای زیبا
 
 
دو شنبه 17 تير 1392برچسب:زندگی, :: 10:1 ::  نويسنده : علی

 

 

 



"زندگی" بـه من آموخـت . . .

آدمها نـه " دروغ " می گویند

نه زیر " حرفشان " می زنند .

اگر " چیزی " می گویند . . .

صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت

نبـایـد رویش " حساب " کرد 

 



جمعه 3 خرداد 1392برچسب:زندگی, :: 21:1 ::  نويسنده : علی

لحظه هایی هست که وقتی سخت دلگیری دردت
را در سینه ات فرو می ریزی تا آشکار نگردد
 

 

لحظه هایی هست که وقتی اشک در چشمانت حلقه زده،
بغض می کنی اما پشت لبخندی ساده پنهان خواهی کرد
 

 

لحظه هایی هست که وقتی دلت خیلی گرفته و می خواهی
درد دلت را فریاد بزنی از سنگینی بغضت نمی توانی
 

 

لحظه هایی هست که سخت، خسته می شوی از دست
  کسانی که حرف هایت را نمی فهمند و باز چیزی نمی گویی
 

 

لحظه هایی هست که وقتی از تنهایی زمین گیر می شوی،
 
سرت را به دیوار تنهاییت می گذاری و باز هیچ نمی گویی
 

 

لحظه هایی هست که دلت می خواهد فریاد زنی
و خالی شوی از هر چه درد، ولی باز نمی توانی...
 

 

و لحظه ایی که سخت تر از تمام لحظه هاست.
 
 
لحظه ای که عادت می کنی به هر چه درد و چه سخت لحظه ایست..

 



پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:زندگی, :: 12:14 ::  نويسنده : علی

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم/ زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت/ زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست.....
 
شب آرامی بود
 می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
 
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
                                                                                    سهراب سپهری

 

 

 

 



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:احساس,زندگی, :: 11:42 ::  نويسنده : علی

 


شکسپیر میگه ...
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...
خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
 

زندگی‌ پشیزی نمی‌ارزد ، اگر همان بمانم که هستم
 
افلاطون

 

 

 

قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.

 

 

 

آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
 


یاداوری میکنم

آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !

 

 
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه می‌شود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.

نادر ابراهیمی
 
 
 
 
 
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
 
 
 
 
برای خودت زندگی کن،

کسی‌ که ترا دوست داشته باشد،

با تو میماند
 
 
 
 

خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...

اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!

 

 

 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به سراغ من اگر می آیید سخت و پیوسته بیایید نهراسید از اندیشه تنهایی من شیشه ای نازک نیست که ز هر لرزش اشکی ترکی بردارد صحنه خاطر تنهایی من قطعه سنگی شده از درد هزاران اندوه در هراس از پاییز
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 924
بازدید ماه : 1727
بازدید کل : 116844
تعداد مطالب : 81
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1