در زلال شب شب هایم بارانی است روزهایم می گذرد من باران اشک می خواهم آنقدر باران می خواهم تا بتوانم تمام دلتنگی هایم را در آن زلال کنم
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ
به سراغ من اگر می آیید سخت و پیوسته بیایید نهراسید از اندیشه تنهایی من شیشه ای نازک نیست که ز هر لرزش اشکی ترکی بردارد صحنه خاطر تنهایی من قطعه سنگی شده از درد هزاران اندوه در هراس از پاییز