رویای زیبا |
|||||||||||||||||
تاریکی را دیوانه وار دوست دارم آن هنگام که زانو ی دلتنگی ام نقش شانه های تو را برایم بازی می کند آن دم که اشک هایم یخی ام مسیر همیشگی شان را طی می کنند تا زیر چانه آن وقت ها که پیغام هایم به تو نمی رسند آن وقت که تنها پیراهنم هست که مرا در آغوش بکشد آن شب ها که ... چه خوب که تاریک است چه خوب که کسی غم عشقم را نمی بیند غ م ع ش ق می کشم در ظلمت نبودنت...
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |