رویای زیبا |
|||||||||||||||||
چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, :: 18:50 :: نويسنده : علی
خدایا....... دستانم خالی اند ودلم غرق در آرزوها............ یا به قدرت بی کرانت دستانم را توانا گردان............. یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن................ دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : علی
خسته شدم از اینهمه التماس هایی که بهت کردم و تو نادیده گرفتی، من هنوز هم نفهمیدم گناه من چیست جز اینکه باهات مهربان بودم و هر کاری میکردی چشمم رو میبستم چه شب هایی که نگرانت بودم و تو نمیدانستی، چه شب هایی رو طی کردم که چشمانم خیس از دوری تو بود.هییییییییی آخه یکی نیست بگه در مقابل کسی که عاشقش کردی تو مسنولی نباید همین طوری به امان خدا ولش کنی................ شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 13:4 :: نويسنده : علی
اگر از غمهایت روزی صد بار مشتق بگیری چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : علی
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟ نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت؟ ! ولی بسیار مشتاقم گلویم سوتکی باشد به دست کودکی کستاخ و بازیگوش
دلم باران میخواهد ... دلم باران میخواهد ... باور کن !
شب رو به انتهاست و تو در خاموشی این فاصله ها کم نوری
ای کاش طلوع های من بی غروب بودند شب و تنهایی ها فرا می رسند و سکوت مرگبار شب باز یاد تو را به من هدیه می دهد و من از احساس سرشار و پر از امیدهای بی نفس و مرده خاطرات دوران ناآمده و نادیده را با اشک هایم مرور می کنم چه قدر دوری و چه قدر بی احساس هر بار که شب می آید و می رود من هزار هزار بار می میرم و افسوس که هزار هزار بار عاشق تر متولد می شوم دستهای خالیم التماس کهنه ای را به دوش می کشند شب رو به انتها ست و تو در خاموشی این فاصله ها کم نوری دریای اشک هایم را به سویت روانه می کنم تا که شاید سیل اشکها ی بی قراریم تو را از خاموشی برهاند و از خواب مرگ بیدار شوی و یکبار برای همیشه تو هم مثل من از احساس سرشار شوی تو را می بینم تو را می شنوم تو را می بویم تو را زندگی می کنم ولی افسوس که بی تو آمدم بی تو ماندم وغمگینانه از عشق نافرجامم بی تو می میرم به فانوس شبهایم
جمعه 10 آذر 1391برچسب:, :: 9:32 :: نويسنده : علی
دلم یه قایق می خواد پر از ارامش چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : علی
آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|